صندوق قرض الحسنه طوبی

اِنْ تُقْرِضُوا اللّه‏َ قرضا حَسنا یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ وَ اللّه‏ُ شَکُورٌ حَلِیمٌ، عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشِّهادَةِ اَلْعَزیزِ الْحَکیم. (تغابن: 17 و 18) اگر به خدا وام نیکو بدهید، آن را برای شما چند برابر می‏کند و شما را می‏آمرزد و خدا، سپاس‏گزار، بردبار، دانای نهان و آشکار، عزیز و استوار است.

صندوق قرض الحسنه طوبی

اِنْ تُقْرِضُوا اللّه‏َ قرضا حَسنا یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ وَ اللّه‏ُ شَکُورٌ حَلِیمٌ، عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشِّهادَةِ اَلْعَزیزِ الْحَکیم. (تغابن: 17 و 18) اگر به خدا وام نیکو بدهید، آن را برای شما چند برابر می‏کند و شما را می‏آمرزد و خدا، سپاس‏گزار، بردبار، دانای نهان و آشکار، عزیز و استوار است.

صندوق قرض الحسنه طوبی

علی علیه‏السلام فرمود: وَ إذَا وَجَدْتَ مِنْ اَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ یَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَیُوَافِیکَ بِهِ غَدا حَیْثُ تَحْتَاجُ إلَیْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إیَّاهُ وَ اَکْثِرْ مِنْ تَزْوِیدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَیْهِ فَلَعَلَّکَ تَطْلُبُهُ فَلا تَجِدُهُ وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسَتَقْرَضَکَ فِی حَالِ غِنَاکَ لِیَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَکَ فِی یَومِ عُسْرٍ لَکَ.اگر نیازمندی را یافتی که قدرت بر دوش نهادن زاد و توشه‏ات را تا قیامت دارد و در فردای محشر که به آن توشه نیازمند شدی، در اختیارت بگذارد، وجودش را غنیمت بدان و زاد و توشه‏ات را بر دوشش بگذار و در حالی که قدرت افزودن زاد و توشه را بر دوشش داری، تا بتوانی اضافه کن. چه بسا با از دست رفتن فرصت، چنین شخصی را به روز دارندگی بجویی و نیابی. اگر کسی از تو وام خواست، وامش ده تا در روز تنگ‏دستی‏ات ادا کند.

امام حسین علیه‏السلام فرمود: واعْلموا اَنَّ حَوائِجَ الناسِ اِلَیْکم مِنْ نِعَمِ اللّه‏ِ عَلَیْکُمْ فَلا تَمَلّوا النِّعَمَ فَتُحوّلّ نِقَما... .نیازهای مردم به شما از نعمت‏های خداوند بر شماست. هر گز از آن خسته و غمگین نشوید، وگرنه به نقمت و بلا تبدیل می‏شود. امام صادق علیه‏السلام فرمود: قَرْضُ المُؤْمِنِ غَنِیمَةٌ وَ تَعْجِیلُ خَیرٍ اِنْ أیْسَرَ اَدَّاهُ وَ إنْ ماتَ احْتُسِبَ مِنَ الزَّکَاةِ.قرض دادن به مؤمن، غنیمت و شتاب کردن در خیر است؛ زیرا اگر مؤمن دستش باز شد، آن را برمی‏گرداند و اگر هم از دنیا برود، جزو زکات قرض‏دهنده به شمار می‏آید.

بایگانی
پیوندهای روزانه

فضیلت قرض الحسنه :

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۲ ق.ظ

   خداوند، طرف قرض

قرض دادن در اسلام، از امور مستحبی مؤکد است و ریشه قرآنی و روایی دارد. موضوع قرض در قرآن، در چهارده آیه در سوره‏های مختلف، همراه انفاق و احسان به صورت‏های مختلف و با مشتق‏های گوناگون به صورت ماضی، مضارع، امر و مصدر مطرح شده است. نکته مهم در این آیات آن است که هر چند قرض‏دهنده، مال را به ظاهر به شخص قرض‏گیرنده می‏دهد و نه به خدا ـ زیرا خداوند نیازی به قرض گرفتن ندارد ـ تا گرفتاری فرد، خانواده یا جامعه‏ای را برطرف کند، ولی خداوند در قرآن، خودش را طرف قرض می‏داند؛ گویا قرض مستقیم به او داده می‏شود و اوست که مال قرض را می‏گیرد: اِنْ تُقْرِضُوا اللّه‏َ قرضا حَسنا یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ وَ اللّه‏ُ شَکُورٌ حَلِیمٌ، عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشِّهادَةِ اَلْعَزیزِ الْحَکیم. (تغابن: 17 و 18) اگر به خدا وام نیکو بدهید، آن را برای شما چند برابر می‏کند و شما را می‏آمرزد و خدا، سپاس‏گزار، بردبار، دانای نهان و آشکار، عزیز و استوار است. در این آیه، نکته‏های ظریفی وجود دارد که به چند مورد اشاره می‏شود: الف) خداوند، خودش را وام‏گیرنده معرفی می‏کند و فعل "تقرضوا" را که از ریشه اقراض است، به خودش نسبت می‏دهد. 

البته اینکه خدای بخشنده همه مال‏ها و صاحب همه موجودات و مخلوقات درخواست وام می‏کند، معلوم است که نه برای خود، بلکه برای بندگان نیازمندش می‏خواهد. از این تعبیر، اهمیت قرض دادن و انفاق در راه خدا و اهمیت حل گرفتاری‏های مردم و جامعه معلوم می‏شود. همچنین قرض‏گیرنده در عمل قرض به حساب نمی‏آید و او را طرف قرض نمی‏شمارد تا مبادا قرض‏دهنده بر سر قرض‏گیرنده منت بگذارد و گمان کند که مالش را به فردی مثل خودش می‏پردازد یا اینکه شاید این عمل، مایه خودخواهی و خودبزرگ‏بینی یا سرکشی نفس فرد شود و در این میان، خداوند از یاد برود. با حذف نام قرض‏گیرنده، آن را به حساب خود می‏گذارد تا مبادا قرض‏گیرنده دچار عقده‏های روانی شود و خود را به دیگری نیازمند بداند. پس قرض‏دهنده حق منت گذاردن بر قرض‏گیرنده را ندارد؛ زیرا قرض‏گیرنده، یعنی خداوند، مالک همه موجودات و دارایی‏های همه انسان‏هاست. قرض‏دهنده نیز با این پندار که او ثروت دارد و دیگری ندارد و دیگران نیازمندند و او بی‏نیاز است، نباید دچار سرکشی و عصیان و خودبزرگ‏بینی شود. منظور آیه این نیست که قرض‏گیرنده از قرض‏دهنده قدردانی نکند؛ زیرا بنا به فرموده رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، کسی که از نیکی‏های دیگران تشکر نکند، در برابر نعمت‏های الهی نیز سپاس‏گزاری نکرده است. به هر حال، قرض‏دهنده احسان کرده و مالش را بدون طلب سود در اختیار او گذارده و گرفتاری او را حل کرده است؛ حال آنکه می‏توانست این احسان را نکند و دارایی خود را در راه‏های سودآوری برای خودش مصرف کند. ب) برای قرض (که در لغت به معنای قطع است) صفت حَسَنْ آورده شده است. این نکته مهم، اشاره دارد که جدا کردن مال از خود و دادن آن در راه خدا عمل نیکویی است. در این صورت، منت گذاردن یا دادن مال بدون در نظر گرفتن خدا، عمل را بی‏ارزش می‏کند و تنها پوسته عمل باقی می‏ماند. آری، عمل قرض باید نیکو باشد؛ یعنی در راه خدا و برای خدا وبدون منت بر بندگان خدا باشد و از اراده خالص انسان برخیزد؛ زیرا قرض دادن خیلی هم آسان نیست و انسان نتیجه تلاش‏های خود را به دیگری وامی‏گذارد تا رایگان از آن بهره گیرد. این عمل سود دنیوی برای او ندارد و تنها یک عمل انسانی است که چه بسا با هواهای نفسانی انسان که همه چیز را برای خود می‏خواهد، سازگار نیست. ج)عبارت "یُضاعِفه لَکُمْ" از ماده ضِعفْ (به کسر ضاد) تنها به معنای دو برابر نیست، بلکه به معنای چندین برابر است تا آنجا که در مورد انفاق تا هفت‏صد مرتبه و بیش از آن در قرآن آمده است.1 این آیه نشان می‏دهد که قرض دادن، بی‏پاداش نیست، به ظاهر، از قرض‏گیرنده، عوض یا سودی خواسته نمی‏شود و تنها مثل یا قیمت آن در وقت تعیین شده خواسته می‏شود، ولی خداوند پاداش او را در دنیا یا آخرت، نه یک برابر، بلکه به مراتب زیادتر می‏دهد؛ چون او به خدا قرض داده است. خدایی که کریم و رحیم است و همه چیز در اختیار اوست؛ همو که نخستین بار مال را به قرض‏دهنده بخشیده است. حال که قرض‏دهنده به خاطر او، چیزی از آن مال را برای خشنودی او به دیگری می‏دهد، دریای بخشش الهی به جوشش می‏آید و به زیبایی هر چه تمام‏تر کار نیک قرض‏دهنده را جبران می‏کند. د) "یَغْفِرْ لَکُمْ"؛ یعنی‏خدا، گناهان قرض‏دهنده را می‏آمرزد. این واژه، به برتری و پاداشی اشاره می‏کند که خداوند به قرض‏دهنده می‏دهد. اگر انسانی بخواهد به دیگری محبت کند، با چیزی از مال و ثروت خود، آن را جبران می‏کند یا مالی مثل مال قرض گرفته شده یا بهتر از آن می‏دهد، ولی پاداش خداوند از سنخ مال و ثروت دنیایی نیست. او از گناهان و خطاهای انسان گناه‏کار درمی‏گذرد؛ یعنی در حقیقت، یک عمل جزئی انسان مانند قرض دادن سبب می‏شود که خداوند، گناهان او را بیامرزد. آیا بزرگواری از این بالاتر دیده‏اید که بنده‏ای که از فرمان خالق خویش سرپیچی کرده است، اگر به بنده دیگری قرض دهد و گرفتاری زندگی او را بگشاید، خداوند، وی را مشمول رحمت خویش سازد و گناهانش را بیامرزد. ه) آیه "وَاللّه‏ُ شَکُورٌ حَلیمٌ"؛ خداوند، شکرگزار و بردبار است، بر این نکته دلالت دارد که آمرزش گناه قرض‏دهنده و مضاعف ساختن مال قرض‏دهنده به این دلیل است که خداوند، سپاس‏گزار کار نیک بندگانش است. در واقع، ذیل آیه، علت برای دو بخش نخست و میانی آیه است؛ یعنی خداوند مال قرض داده شده را چندین برابر می‏گرداند و قرض‏دهنده را می‏آمرزد؛ چون او سپاس‏گزار است و شکرگزاری او سبب اعطای پاداش زیاد در برابر قرض‏دادن و آمرزیدن گناه قرض‏دهنده است. در نگاه نخست، واژه "حلیم" به معنای بردباری، در اینجا درباره قرض مناسب نیست، ولی با دقت بیشتر می‏توان دریافت که انسان‏ها از جمله قرض‏دهنده، به مجرد ارتکاب گناه، عقوبت نمی‏شود. در غیر این صورت، نه جایی برای مغفرت می‏ماند و نه موردی برای مضاعف کردن اجر قرض‏دهنده. خداوند با شکیبایی و تفضل به بندگان خویش، به سبب گناهشان، آنان را بی‏درنگ بازخواست نمی‏کند، بلکه به آنان مهلت می‏دهد تا شاید از گناهان خود توبه کنند یا به دلیل کارهای نیکشان از آنها می‏گذرد. اینجاست که بردباری خداوند بر بندگان گناه‏کارش تجلی می‏کند. همچنین اینکه "حلیم" در پی "شکور" آمده است، به این نکته اشاره دارد که شکرگزاری خداوند از بندگان نیکوکارش، تنها از طریق بردباری او امکان‏پذیر است. به این ترتیب، همه صفت‏هایی که در آیه به آنها اشاره شده است، نه تنها با مسئله انفاق و قرض‏الحسنه بیگانه نیستند، بلکه همگی به نوعی با موضوع انفاق و قرض‏الحسنه، ارتباط تنگاتنگ دارند؛ یعنی برخی زمینه وجود برخی دیگر را فراهم می‏کنند و برخی علت برخی دیگرند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۶
صندوق طوبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی